سلام به همگی … قبل از معرفی تم شب یلدا میخوام یه داستان کوتاه درباره جشن یلدا براتون تعریف کنم ….
آیا نمی توانید بخونیدش و همین حالا می توانید روی لینک زیر و بری تمتم محصولات شب یلدا رو ببینید …
حالا میرم سراغ داستانمون ….
داستان شب یلدا
یلدا کوچولو همیشه توی مهد کودک تنها بود و با هیچ کس بازی نمیکرد . آخه هیچ وقت نمیتونست با بقیه ارتباط برقرار کنه و همیشه با همه دعوا میکرد .
یلدای قصه ی ما همه چیز رو برای خودش میخواست و اصلا وسایل و اسباب بازی هاشو به کسی نمیداد . به همین دلیل بچه ها با اون بازی نمیکردن و اون تنها بود .
حتی توی خونه هم ، سر همین مسئله با خواهرش همیشه دعوا میکرد و سر و صداشون هفتا خونه اونورتر میرفت .
مامان یلدا کوچولو هر چقدر بهش می گفت که آدم نباید خسیس باشه و باید با دوستات با اسباب بازی هات بازی کنی، ولی اون گوشش به این حرفها بدهکار نبود.
مدتی گذشت و یلدای قصه ی ما همچنان نه وسایلش رو با کسی شریک میشد و نه حتی با کسی دوست میشد . تا یک روز توی مهدکودک ، اسما جون ( مربی مهد کودک ) بهشون گفت که آخر هفته جشن یلداست و همه به مادراتون بگین که کمک کنن تا یه جشن یلدای خوب برگزار کنیم .
اشتباه بامزه یلدا
یلدا با شنیدن این حرف با خودش فکر کرد،حتما میخوان براش تولد بگیرن و تمام روز با خودش شعر میخوند و میگفت: جشن یلدا آخ جون، جشن یلدا آخ جون.
وقتی به خونه رسید ، به مامانش گفت : اسما جون گفته فردا جشن منه و مامانا باید برای کمک برن مهدکودک .
مامان با تعجب پرسید : جشن توئه ؟ چه جشنی؟
یلدا شونه هاشو بالا انداخت و گفت : جشن منه دیگه ، اسما جون بهم گفت .
مامان فکر کرد که حتما میخوان برای یلدا جشن تولد بگیرن و برای همین یک عروسک قشنگ می خره ، اونو کادو میکنه و صبح روز جشن میره مهدکودک تا به مامانای دیگه کمک کنه .
چندتا از مامان ها اومده بودن و تزئین کلاس و چیدن خوراکی ها بودن . زهرا خانوم هندونه ی قاچ شده رو توی پوست اون کلاسیک که شبیه سبد بریده شده بود می چید و خانم اصغری به دیوار بادکنک میچسبوند .
مامان یلدا تعجب کرد و با خودش گفت : این همه تزئین برای تولد دختر منه ؟ و همزمان وارد کلاس شد . وقتی نوشته شده ی روی تخته کلاس رو خوند فهمید که چه اشتباهی کرده و خنده اش گرفت .
زهرا خانوم گفت : اینقدر کلاس خنده دار شده خانوم کیانی ؟
مامان یلدا در حالی که هنوز میخندید ، بریده بریده گفت :نه بابا … دخترم به من گفته جشن منه. منم فکر کردم اسما جون میخواسته برای یلدا جشن تولد بگیره . اصلا یادم نبود یلدا شب یلدا بدنیا اومده و منظور اسما جون جشن شب یلدا بوده .
بهترین جشن شب یلدا
مامانا با شنیدن این حرف ها همگی خندیدن . از روی بدشانسی یلدا همه چیز رو شنید و با داد و فریاد زد زیر گریه . هر چقدر مامانش تلاش کرد که آرومش کنه ، بی فایده بود و مرتب گریه میکرد و میگفت یلدا منم و جشن و یلدا مال منه . هیچکس نباید جشن منو بگیره .
این وضعیت همینطور ادامه داشت تا اینکه اسماجون با یه بغل ذرت بود اومده بود و پرسید : اینجا چه خبره ؟ یلدا جون چرا کلاس رو روی سرت گذاشتی ؟
بعد از شنیدن ماجرا اسما جون گفت : یلدای من راست میگه خب … و یک چشمک به مامان یلدا زد .
ادامه داد : هم جشن این یلداست و هم جشن اون یلدا . بعد رو کرد به یلدا کوچولو گفت : اجازه میدی هر دوتاشو با هم بگیریم ؟
یلدا اشکاشو پاک کرد و گفت :آره … و خنده کنان از کلاس بیرون رفت .
جشن اون روز دوتا برگزار شد ….
هم جشن تولد یلدا خانوم و هم جشن آخرین روز پاییز .
خرید شب یلدا
برای خرید عمده تم شب یلدا و یا دیگر انواع تم تولد پرفروش کارخانه تم تولد نامبروان ، فقط کافیست با شماره 09126006057 تماس بگیرید .
برای اخذنمایندگی فروش تم تولد و لوازم تولد ، نمایندگی فروش بادکنک عمده ، عمده فروشی لوازم آتش بازی و غیره … با مشاورین ما تماس بگیرید و با توجه به شهری که هستید و بودجه ای که دارید بهترین لیست را سفارش دهید .
تم تولدهای نامبروان حرف اول رو میزنه از هرنظر
به نظر من محصولات نامبروان هم قیمت مناسب و هم بصرفه هست .
جنس و کیفیت مهم ترین بحث در فروش هست
متشکرم از کارخانه تم تولدی نامبروان بابت سالم رساندن محصولات دست مشتری