تم تولد تاج آبی

تم تولد تاج آبی یکی از انواع تم تولد بزرگسال است . اما میتوان آن را در دسته تم تولد دخترانه و تم تولد پسرانه نیز قرار داد . در ادامه این مطلب برای شما داستان زیبا و کوتاهی درباره ی تم تولد تاج آبی ، نوشته شده است . لطفا آن را بخوانید و نظرتان را با ما در میان بگذارید .

همین حالا میتوانید با مشاورین حرفه ای نامبروان تم ، با شماره ی 09126006057 تماس بگیرید و اطلاعات کاملی درباره ی اخذ نمایندگی فروش تم تولد و لوازم تولد بدست آورید .

شاید هم دلتان بخواهد تمامی محصولات کاربردی تم تولد تاج آبی را ببینید پس کلیک کنید .

داستان تم تولد تاج آبی

این داستان کودکانه که درباره ی تم تولد تاج آبی میباشد ، ساخته ی ذهن نویسنده ی خلاق ، گروه تولیدی تم تولد نامبروان است . امیدواریم از خواندن آن لذت ببرید .

کودک بابرکت

در یک سرزمین زیبا پادشاه و ملکه خوش قلبی بر مردم حکومت می کردند. آنها منتظر بودند تا فرزندشان به دنیا بیاید، این اولین فرزندآنها بود . همه ی مردم آن سرزمین هم منتظر آمدنش بودند چون پیشگویان گفته بودند که او با خودش برکت و خوشبختی میاورد.

بالاخره آن روز فرا رسید. صدای گریه نوزاد در قصر پیچید.جارچیان خبر به دنیا آمدن پسر پادشاه را در شهر جار زدند . مردم با شنیدن این خبر جشن و پایکوبی کردند.

طلسم رنگی

اما در قصر اتفاق دیگری افتاد . جادوگر در جشن شهر به خاطر حس حسادت او را طلسم کرد . بطوری که موهایش مرتب رنگش عوض میشد و هرگز به یک رنگ ثابت نمی ماند . تنها عشق واقعی می توانست این طلسم را باطل کند .

این موضوع برای پدر و مادرش خیلی سخت بود ، آنها فرزندشان را از همه مخفی می کردند . مردم خیلی دوست داشتند که پرنس را ببینند، چون همانطور که پیشگویان گفته بودند با آمدنش باران فراوان می بارید و محصولاتشان زیاد شده بود ، اما اجازه نداشتند .

موهای پرنس هربار رنگ عوض میکرد ، یکبار قهوه ای میشد اما طولی نمیکشید که سیاه میشد، بعد از مدت کمی سفید میشد و هربار یک رنگ . هرچه بزرگتر میشد فاصله این تغییر رنگ بیشتر میشد و موی او زمان بیشتری با یک رنگ باقی می ماند . وقتی که او هجده سال داشت موهایش آبی بود و این اولین بار بود که به این رنگ درآمده بود .

فرار از قصر

یک روز پرنس از پادشاه خواست تا به او اجازه دهد که از قصر خارج شود، آخه او تمام عمرش را پشت دیوارهای قصر گذرانده بود . اما پادشاه اجازه این کار را نداد . پرنس که بارها از پدرش “نه” را شنیده بود این بار تصمیم گرفت بی اجازه او شبانه این کار را بکند.

شب که شد بی سر و صدا خارج شد . کمی در اطراف شهر قدم زد ، خیلی برایش جالب بود،به خاطر تاریکی شب مردم زیادی متوجه رنگ موهایش شدند . پرنس شب را زیر درختی به صبح رساند، صبح با سرو صدای بچه ها از خواب بیدار شد که دور او حلقه زده بودند.

او را با انگشت نشان می دادند و موهایش را مسخره می کردند . پرنس عصبانی شد اما برخود مسلط شد و از آن محل دور شد . این منظره را دختر نانوایی شهر دید . بچه ها را از آنجا دور کرد و خود را با عجله به پرنس رساند و به خاطر رفتار زشت آنها از او عذرخواهی کرد.

بهانه ای برای فرار

پرنس روزهای بعد هم از قصر بیرون می آمد و در همین روزها بود که دل به عشق دختر نانوا داد و حالا فقط به خاطر او بود که می آمد . اما فقط او را از دور نگاه میکرد و از موهای آبیش خجالت میکشید. اما خبر نداشت که دخترک دلش را به همین موهای آبی گره زده و هر روزش به خاطر دیدن او آغاز می شود.

یک روز پادشاه به پرنس می گوید که باید با دختری از سرزمین همسایه ازدواج کند . اما پرنس راز دلش را برای او آشکار می کند،پدر که قصه را می شنود از دختر نانوا می خواهد تا به قصر بیاید.

عشق حقیقی

دخترک تا آن زمان نمی دانست کسی که عاشقش شده یک پرنس است ، وقتی که فهمید ، با خودش گفت امکان ندارد با یک دختر نانوا ازدواج کند و ناامید در برابر شاه می ایستد . او به زمین نگاه می کند و پرنس او را .

پادشاه می پرسد آیا تو با کسی که موهایش آبی است و هر لحظه امکان دارد رنگش تغییر کند ازدواج می کنی ؟ دخترک ناخودآگاه گفت : من عاشق همین رنگ موهایش شده ام من او را همان گونه که هست می خواهم.

پادشاه با شنیدن این حرف فهمید که این خود عشق است . باطل کردن طلسم پرنس فقط به دست این دختر امکان پذیر است . بعد از ازدواجشان طلسم باطل شد و موهای پرنس هرگز دیگر تغییر نکرد و به همان رنگ آبی باقی ماند هرچند برای مردم عجیب بود اما دخترک دوست داشت.

برای کسب اطلاعات بیشتر درباره بقیه تم های تولد ، وسایل جشن ، انواع کسب و کار های تولدی مقاله های زیر را مطالعه کنید.

👇🏼👇🏼👇🏼 همه ی داستان های مربوط به انواع تم تولد اینجا هستند …👇🏼👇🏼👇🏼